آهنگ بی کلام

آهنگ بی کلام

آهنگ بی کلام

آهنگ بی کلام

سینما - ونجلیس (Vangelis)

شاید مهم‌ترین عامل ورود ونجلیس به دنیای سینما همکاری او با فردریک روسیف کارگردان معروف فرانسوی بود. در واقع ونجلیس با ساخت موسیقی متن فیلم‌هایی مستند درباره حیات وحش که روسیف کارگردانی آنها را بر عهده داشت، پروژه‌های موفقی را در کارنامه خود ثبت کرد. این همکاری‌ها موجب شد تا ونجلیس از سوی چندین کارگردان مطرح جهان مورد توجه قرار گیرد. او در سال ۱۹۸۱ موسیقی فیلم «ارابه‌های آتش» را می‌سازد و به این ترتیب جایزه اسکار را در دستان خود می‌بیند. این فیلم همچنین جایزه اسکار بهترین فیلم سال را نیز از آن خود کرد. وی همچنین در سال ۱۹۹۱ برای عضویت در هیات داوران جشنواره فیلم کن انتخاب شد، اما بی‌تردید یکی از به‌یاد ماندنی‌ترین آثار ونجلیس به همکاری وی با ریدلی اسکات در فیلم ۱۹۴۲: فتح بهشت(۱۹۹۲) با بازی ژرار دوپاردیو بازمی‌گردد که برای بزرگداشت پانصدمین سالگرد سفر کریستوفر کلمبوس به دنیای جدید ساخته شده بود.


Vangelis

سال‌های پیشرفت ونجلیس (Vangelis) - آهنگ بی کلام

آغاز محبوبیت ونجلیس در یونان به اوایل دهه ۱۹۶۰ و زمانی باز می‌گردد که او به عنوان یکی از بنیانگذاران گروه موسیقی The Forminx فعالیت می‌کرد. این گروه درکنار اجرای آثار هنرمندان دیگر، آهنگ‌های خود را نیز تولید می‌کرد. ونجلیس آهنگسازی بیشتر آثار اصلی گروه را برعهده داشت و نیکو ماستوراکیس نیز ترانه‌های انگلیسی گروه را می‌سرود. اما در اواخر دهه ۶۰ بود که ونجلیس یک گروه پراگرسیوراک با نام Aphrodite’s Child را تشکیل می‌دهد. پراگرسیوراک در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ و با هدف ارتقای موزیک راک به سطح جدیدی از اعتبار هنری شکل گرفت. در کنار ونجلیس، دمیس روسوس خواننده معروف و خوش‌صدای یونانی نیز از اعضای این گروه به شمار می‌رفت. زمانی‌که تلاش افرودایتس چایلد برای ورود به بریتانیا ناکام می‌ماند این گروه خود را در پاریس مستقر می‌سازد و به این ترتیب نخستین آلبوم خود را در فرانسه تولید می‌کند که در بیشتر نقاط اروپا مورد توجه قرار می‌گیرد. اما این گروه به‌خاطر اختلافات داخلی از هم می‌پاشد. ونجلیس در مدت همکاری با افرودایتس چایلد به فعالیت‌های انفرادی نیز می‌پرداخت اما این جدایی باعث تمرکز بیشتر وی روی این‌گونه فعالیت بود. وی در این مدت نخستین آلبوم انفرادی رسمی خود را با نام زمین منتشر می‌سازد که البته با همکاری چند هنرمند دیگر همراه بود. این همکاری برای مدت کوتاهی تحت عنوان اودیسه و با تولید یک تک ترانه با نام Who ادامه یافت. در سال ۱۹۷۴ ونجلیس به فکر پیوستن به یک گروه پراگرسیوراک دیگر با نام Yes می‌افتد، اما هرگز این تفکر را عملی نمی‌کند. پس از نقل مکان به لندن و بعد از راه‌اندازی یک استودیوی شخصی، ونجلیس چند آلبوم الکترونیکی بسیار موفق را تولید کرد که در میان آنها می‌توان به بهشت و جهنم (۱۹۷۵) اشاره کرد.


ونگلیس

Vangelis (ونجلیس) - نگاهی به زندگی و آثار ونجلیز


ونجلیس
 

نگاهی به زندگی و آثار ونجلیز

ونجلیز یکی از معروفترین سرایندگان و آهنگسازان یونان محسوب می شود. او تا کنون تنظیم کننده و سازنده بسیاری از آهنگ ها و تعداد زیادی موسیقی فیلم بوده. وی زیاد در انظار عمومی ظاهر نمی شود و به ندرت مصاحبه می کند. به شایعات و مسائل حاشیه ای بی توجه است و تمام تمرکز خود را به کارش معطوف می کند.

ونجلیزادیسیوس پاپاتاناسیوس در ۲۹ مارس ۱۹۴۳ در شهر کوچکی در نزدیکی والوس یونان متولد شد. از سن چهار سالگی شروع به نواختن پیانو کرد و در ۶ سالگی اولین تصنیف خود را برای عموم اجرا کرد. از همان زمان کودکی استعداد خود را در موسیقی نشان داد . والدینش سعی کردند تا با گرفتن معلم خصوصی او را تشویق کنند اما او به آموزشهای رسمی جواب نداد. خود ونجلیس در این باره می گوید: همیشه احساس می کنم که نمی توان همه چیز را از طریق آموزش های کلاسیک یاد گرفت چرا که این تجربه‌ها و اندوخته های فردی هستند که در نهایت نتیجه می دهند.



در اوایل دهه ۶۰ ونجلیز پس از اینکه مدرسه را رها کرد به اتفاق تعدادی از دوستانش گروهی به نام فرمیکس را تشکیل دادند که این گروه در زمان خود توانست هزاران نفر از طرافداران تشنه موسیقی را به استادیوم های یونان بکشاند ونجلیز حقیقتاٌ اولین هنرمندی است که موسیقی پاپ را در کشورش یونان پایه‌گذاری کرد . فرمیکس به زودی محبوبیتی عمومی در یونان پیدا کرد.

بدنبال تحولات اجتماعی که در سال ۱۹۶۸در یونان اتفاق افتاد ونجلیس یونان را ترک کرده و به پاریس رفت در آنجا به اتفاق دیموس راسوس و لاکوس گروه موسیقی "آفرودیت چایلد" را تشکیل داد این گروه در اولین انتشار خود (با آهنگ باران و اشکها) موفقیت خوبی در سراسر دنیا بدست آورد. آلبوم "آفرودیت چایلد" به مدت بیش از سه سال آهنگ شماره یک اغلب کشورهای اروپایی بود . این گروه پس از تهیه آلبوم "۶۶۶" از هم جدا شدند و ونجلیس برای مدتی در پاریس ماند و یک موسیقی فیلم برای کارگردانی فرانسوی بنام فردریک روسف ساخت و در همین زمان بود که اولین آلبوم تک نفره خود را با اجرای بسیار عالی در استادیوم المپیاکوس یونان اجرا کرد .

 

ونجلیس
 

در سال ۱۹۷۴ بعد از موج شایعاتی که مربوط به پیوستن او به گروه موسیقی یس(ریکی وایکمنس) بوجود آمده بود به لندن رفت. همکاریش با گروه یس بیش از چندین هفته طول نکشید چرا که سمت و سوی موسیقی ونجلیس با این گروه کاملاٌ متفاوت بود . اما همین زمان اندک باعث دوستی نزدیک او با جان اندرسن شد.

ونجلیس قراردادی با یک شرکت آهنگسازی به نام RCA امضا کرد ونجلیس ۲۴ آهنگ برای این شرکت در استودیوی معروف نیمو تولید کرد . ونجلیس استودیوی نیمو را که ساختمان معروفی است در نزدیکی ساختمان ماربل لندن, به عنوان استودیوی شخصی اش انتخاب کرد. اولین آلبومش در این استودیو "بهشت و جهنم" بود این آلبوم کلکسیونی از بهترین آهنگهای پاپ بود که توانست طلایه دار موسیقی پاپ در اروپا و ایالت متحده آمریکا شود. پس از "بهشت و جهنم " آلبوم های بعدی نیز به موفقیت هایی دست یافتند و فروش زیادی در بازارهای موسیقی بدست آوردند.

در همین دوران ونجلیس یکی از معتبرترین جوایز (اسکار) را بخاطر ساخت موسیقی فیلم ارابه های آتش در ۱۹۸۲ بدست آورد. ونجلیس با اکثر سازهای موسیقی آشنایی دارد ، او سراینده، تنظیم کننده و تهیه کننده نیزهست. تهیه بیش از ۲۰ آلبوم ، ساختن موسیقی برای بسیاری از فیلم ها(از جمله فیلم فتح بهشت که با استقبال منتقدان روبرو شد)، برنامه های تلوزیونی ، تئاتر ورقص های باله او را تبدیل به پرکارترین آهنگسازان جهان کرده است.

 
Vangelis
 

سبک موسیقی ونجلیس بسیار متنوع است چنان که در تمامی سبک‌های پاپ، راک، کلاسیک، جازآثاری خلق کرده است. خود او در مورد آثارش می گوید: "تمام تلاش من این است که به مخاطبم بگویم که هر آهنگی حاوی تفکری است، تمام کاری که من می کنم این است که موسیقی را به آنها برسانم این دیگر به عهده خود آنهاست که چه چیزی از آن بگیرند".


آلبومها:

۱۹۶۸ : پایان جهان

۱۹۶۹: ساعت پنج است

۱۹۷۲: آلبوم ۶۶۶(این آلبوم در دو سی دی منتشر شده است)

۱۹۹۴: آفرودیت چایلد(باران و اشکها آهنگ مشهور این آلبوم است)

۱۹۹۵: بزرگترین موفقیت(این البوم توسط کمپانی BRA در هلند گردآوری شده است و شامل کلکسیونی از بهترینهای آلبوم آفرودیت چایلد با کیفیت صدای بسیار بالا ، کتابچه راهنمای آن شامل عکسهای مختلف از ونجلیس و همچنین بعضی آهنگهایی که هرگز منتشر نشده اند می باشد).

۱۹۹۶ : کلکسیون کامل(این آلبوم شامل ۲ سی‌دی با بیشترین آهنگها (۴۶ آهنگ) که توسط برت وان بریدا از کمپانی BR موزیک هلند جمع آوری شده است . بسیاری از این آهنگها هرگز در هیچ کجا منتشر نشده بودند).

۲۰۰۱: آهنگها

۲۰۰۲: بابیلون عزیز

۲۰۰۴: آهنگها(این آلبوم شامل گزیده‌ای از بهترین آهنگهای آلبومهای اولیه ونجلیس می باشد که در دو سی‌دی عرضه شده است)

Michael Nyman (مایکل نای‌من) - آهنگ بی کلام


نای من متولد ۱۹۴۴ لندن است. تحصیلاتش را در زمینه موسیقی در رویال آکادمی آو میوزیک(Royal Academy of Music) لندن به اتمام رساند و به ساختن موسیقی های اکسپریمنتال پرداخت اما به خاطر انتقاداتی که به کارهایش شد، ساختن موسیقی را رها کرد و ترجیح داد به عنوان موزیکولوژیست به تحقیق و پژوهش در زمینه موسیقی بپردازد.

پس از آن درگیر نوشتن نقد موسیقی برای نشریاتی مثل Spectator شد و نخستین کسی بود که در این مجله در نقد کارهای کورنلیس کاردیو آهنگساز انگلیسی از واژه مینی مالیسم در موسیقی استفاده کرد.

کارهای نای من حوزه های وسیعی از موسیقی از موسیقی سمفونیک و کوارتت های زهی گرفته تا موسیقی مجلسی، اپرا، باله، رقص، موسیقی فیلم و موسیقی برای صحنه تئاتر را دربر می گیرد.

او برای اپراهای مشهوری چون مواجهه با گویا(Facing Goya) و مردی که زنش را با یک کلاه عوضی گرفت و باله هایی چون شاهزاده خانم میلان و آواها و نغمه های دل انگیز Sounds and Sweet Airs موسیقی نوشته است.

نای من در ۱۹۷۶ گروه موسیقی مایکل نای من(Michael Nyman Band) را برای اجرای نمایش کمپیلو(Campiello) اثر کارلو گولدونی نمایشنامه نویس ایتالیایی تشکیل داد که اولین آلبوم آنها در ۱۹۸۱ منتشر شد. وی همچنین با طراحان رقص(کورئوگرافر) مشهوری چون سیوبان دیویس، لوسیندا چایلدز، کارین ساپورتا و استیون پترونیو، همکاری داشته و برای کارهایشان موسیقی ساخته است.

نای من حتی برای گیم های ویدیوئی، نمایش های مد و مراسم افتتاح یک قطار سریع السیر نیز موسیقی نوشته است. اما شهرت او بیشتر به خاطر موسیقی هایی است که برای سینما ساخته است.

نای من تاکنون برای بیش از ۷۰ فیلم موسیقی نوشته و با فیلمسازان مطرحی چون نیل جوردن، پیتر گرین اوی، جین کمپین، فولکر اشلندرف و مایکل وینتر باتم همکاری کرده است.

یکی از کارهای ابتکاری نای من، ساختن موسیقی برای فیلم مستند صامت ژیگاورتوف یعنی مردی با دوربین فیلمبرداری است که در سال ۲۰۰۲ در تالار رویال فستیوال هال لندن اجرا شد. فیلمی که به زیبایی و با طنز زندگی روزمره شهری و تحولات اجتماعی در اتحاد جماهیر شوروی پس از پیروزی انقلاب اکتبر را تصویر کرده و یکی از شاهکارهای سینمای مستند به حساب می آید.

مایکل نای من بیشترین همکاری را در سینما با پیتر گرین اوی، فیلمساز تجربی و پست مدرن انگلیسی داشته و در ۱۱ فیلم با او همکاری کرده است.

همکاری او با گرین اوی از ۱۹۷۷ با فیلم..... شروع شد و تا فیلم کتاب پراسپرو ادامه پیدا کرد. قرارداد طراح، آشپز،دزد، معشوقه و همسرش، غرق شدن به ترتیب شماره و کتاب پراسپرو از جمله فیلم های گرین اوی است که نای من برای آنها موسیقی ساخته است.

موسیقی موتزارت به عنوان یک منبع غنی و ارزشمند همواره برای نای من الهام بخش بوده و تاثیر عمیقی بر آثارش گذاشته است. وی برای ساختن موسیقی فیلم غرق شدن به ترتیب شماره(Drowning by Numbers) ساخته گرین اوی از یکی از قطعات موتزارت(Sinfonia Concertante in E Flat) الهام گرفت.

غرق شدن به ترتیب شماره(محصول ۱۹۸۸) بر محور سه قتل و زندگی سه زن قاتل بنا شده که نام هرسه آنها سیسی کال پیتز است و هرسه شوهرانشان را در آب غرق کرده اند. در طول فیلم شماره های از یک تا صد به ترتیب بر پرده ظاهر می شود یا آنها را در پس زمینه فیلم می بینیم و یا از زبان شخصیت های فیلم می شنویم.

صحنه غرق شدن هر یک از شوهران به گونه ای مشابه سه بار روایت می شود و تماشاگر تمی را که نای من برای این صحنه ساخته پس از هربار غرق شدن می شنود.

نای من برای ساختن موسیقی فیلم قرارداد طراح(The Draughtsman’s Contract) یکی دیگر از ساخته های گرین اوی از کارهای هانری پرسل الهام گرفته است. ساختار هارمونیک چندلایه موسیقی پرسل را می توان در موسیقی نای من برای این فیلم تشخیص داد. قرارداد طراح فیلمی است که بر مبنای تم قدرت و فریب ساخته شده است. هنرمندی قرن هفدهمی به نام نویل با خانمی به نام هربرت قراردادی می بندد که تعدادی طرح از نمای بیرونی ملک همسرش بزند و در مقابل آن خانم خود را به او تسلیم کند.

کتاب پراسپرو، فیلمی بود که گرین اوی آن را بر مبنای نمایشنامه طوفان شکسپیر ساخت. نمایشنامه ای که پیش از گرین اوی قرار بود فیلمسازانی چون آلن رنه، اورسون ولز، اینگمار برگمن و آکیرا کوروساوا آن را بسازند. در این فیلم جان گیلگاد بازیگر بزرگ تئاتر و سینمای بریتانیا در نقش شعبده بازی به نام پراسپرو ظاهر شده است. دختر یک شعبده باز تبعیدی به نام پراسپرو عاشق پسر دشمن او می شود اما نفس درونی شعبده باز او را متقاعد می کند که از فکر انتقام دست بکشد.

کتاب پراسپرو آخرین همکاری مایکل نای من با گرین اوی بود و نای من با توجه به فضای کلاسیک فیلم و با الهام از موسیقی کلاسیک جان دولند(John Dowland) آهنگساز انگلیسی، موسیقی آن را ساخت. بخشی از موسیقی این فیلم از کارهای قبلی نای من مثل یک زد و دو صفر(A Zed and Two Noughts) گرفته شده و تناسبی دقیق و هوشمندانه با فضای فیلم و کورئوگرافی خانم کارین ساپورتا دارد. به علاوه نای من از صدای سه زن خواننده با زمینه های مختلف موسیقی یعنی راک، اپرا و کاباره استفاده می کند. کتاب پراسپرو، یکی از مینی مالیستی ترین آثار مایکل نای من است.


Michael Nyman 


اما با موسیقی فیلم پیانو ساخته جین کمپین فیلمساز استرالیایی بود که شهرت نای من عالمگیر شد. فیلمی که به طور مشترک با فیلم وداع با محبوبه ام ساخته چن کایگه نخل طلای ۱۹۹۳ را به دست آورد. راجر ابرت منتقد فیلم آمریکایی آن را جذاب ترین داستان عاشقانه سینما خواند اما بل هوکز(Belle Hooks) منتقد فمینیست علیرغم ستایش فمینیست ها از این فیلم و تفسیرهای متعدد فمینیستی، آن را یک اثر نژادپرستانه دانست.

فیلمی که آلبوم موسیقی آن به یکی از پرفروش ترین آلبوم های موسیقی فیلم بدل شد و بیش از سه میلیون نسخه از آن به فروش رفت.

پیانو با بازی درخشان هالی هانتر، هاروی کیتل و سم نیل، داستان ادا مک گرث، زن اسکاتلندی لالی است که پدرش او را مرد نیوزیلندی زمینداری به نام آلیستر استوارت می فروشد. ادا نوازنده پیانوست و پیانوی خود را هم با خود به نیوزیلند می برد اما شوهرش از این کار او خوشش نمی آید و پیانوی او را در قبال قطعه ای زمین به همسایه اش جرج بین می فروشد.

ادا معلم پیانوی جرج می شود و به تدریج رابطه جنسی و عاشقانه ای بین آنها پیش می آید. وقتی شوهر ادا به رابطه آنها پی می برد، ابتدا ادا را در خانه حبس کرده و بعد یکی از انگشتانش را قطع می کند. سرانجام ادا و آلیستر از هم جدا می شوند و ادا با جرج به سرزمین دیگری می رود. در صحنه ای از فیلم، زمانی که آنها سوار بر قایق در دریا به طرف خانه جدید حرکت می کنند، ادا به انگیزه خودکشی خود را به همراه پیانو به درون آب می اندازد اما وقتی می بیند که دارد غرق می شود، منصرف شده و تصمیم می گیرد زنده بماند.

موسیقی فیلم با توجه به فضای قرن نوزدهمی آن، حال وهوای موسیقی این دوره را دارد. در عین حال نای من با توجه به ملیت اسکاتلندی ادا، از موسیقی فولکلوریک اسکاتلندی نیز استفاده کرده است. ساز پیانو چنانکه موضوع فیلم اقتضا می کند، ساز محوری موسیقی فیلم است. سازی که در واقع بیانگر واکنش های درونی، عاطفی و روحی زن لال و خاموش فیلم نسبت به جهان پیرامون اوست. زنی که تنها با پیانو حرف می زند.

یک بار یکی از منتقدان موسیقی فیلم بی بی سی به مایکل نای من گفت که موسیقی فیلم یک هنر واقعی نیست چون آهنگساز در آن آزاد نیست آنچه را که می خواهد بیان کند بلکه باید تحت تأثیر چیزهای دیگری بنویسد. نای من در پاسخ گفت: از این نظر هیچ هنرمندی آزاد نیست. به اعتقاد او این حقیقت ندارد که یک آهنگساز سمفونیک با یک صفحه ی کاغذ می نشیند و آنچه را که می خواهد می نویسد چراکه برای او همیشه مسئله ی زمان مطرح است. همیشه این سؤال مطرح است که کدام ارکستر می خواهد کار او را اجرا کند.

نای من که آهنگساز سمفونیک است در موسیقی فیلم هایش همان سبکی را دنبال کرده که در موسیقی سمفونیک و مجلسی داشته است. شوهر آرایشگر (The Hairdresser’s Husband) به کارگردانی پاتریس لاکونته، فیلمساز فرانسوی، یکی از معدود همکاری های نای من با فیلمسازان اروپایی غیرانگلیسی است.

فیلمی که در آن آرایشگری به نام آنتوان خاطرات دوران کودکی خود و عشق اش را به یک زن آرایشگر زیبا به نام ماتیلده روایت می کند. عشقی که بعدها در میان سالی با زن آرایشگر دیگری تحقق می یابد. موسیقی این فیلم یکی از آثار مینی مالیستی نای من است.

هارمونی ثابت، تکرار موتیف های کوتاه و تأکید بر ریتم های متناوب و منظم، و تأثیر موسیقی ملل دیگر(در اینجا موسیقی خاورمیانه) از مهم ترین عناصر مینی مالیستی موسیقی فیلم همسر آرایشگر است.

گرسنه (Ravenous) ساخته ی آنتونیا برد فیلمی در ژانر ترسناک و درباره ی آدم خواری در کالیفرنیای آمریکا در دهه ی ۱۸۴۰ است. در زمان جنگ بین آمریکایی ها و مکزیکی ها، سربازان آمریکایی مجبور می شوند برای این که زنده بمانند گوشت دشمنان خود را بخورند.

آنها زنده می مانند اما اسطوره ای مکزیکی می گوید آنها از این پس آدم خوار باقی خواهند ماند. موسیقی این فیلم را مایکل نای من به طور مشترک با دیمن آلبارن (Damen Albarn) ساخته است. کاری که وی آن را به رغم میل خود و با اکراه انجام داد چرا که دیمن ۶۰درصد ترک ها را ساخته بود و بقیه اش را تهیه کننده به نای من واگذار کرد.

در واقع هیچ نوع همکاری بین او و آلبارن در میان نبود اگرچه نای من همواره کار آلبارن را ستوده است. موسیقی این فیلم مطابق با فضای دلهره آور فیلم، لحن و مایه ای ترسناک دارد.

پایان یک رابطه (The End of the Affair) نام فیلمی است که نیل جوردن، فیلمساز ایرلندی، آن را در ۱۹۹۹ بر اساس رمانی از گراهام گرین، نویسنده ی انگلیسی، ساخت و نای من برای آن موسیقی نوشت.

رمانی که ماجرای آن در پایان جنگ جهانی دوم در لندن می گذرد و ادوارد دیمتریک نیز در ۱۹۵۵ فیلمی از روی آن با شرکت دبورا کر، ون جانسن، و جان میلر ساخته بود. داستانی عاشقانه و رمانتیک از مثلثی عشقی بین یک زن و شوهر و نویسنده ای به نام موریس بندریکس که عاشق زن می شود.

موسیقی نای من در این فیلم تفاوت هایی با سبک اصلی موسیقی او دارد خصوصاً با آنچه که در فیلم های گرین اوی شنیده شده است و بیشتر به سبک موسیقی رمانتیک سنتی نزدیک است.

پایان یک رابطه فیلمی بود که نای من نمی توانست تجربیات و گرایشات مینی مالیستی اش را در آن به کار گیرد.

در واقع این کارگردان نبود که موسیقی رمانتیک را از او می طلبید بلکه فضا و سبک رمانتیک فیلم ایجاب می کرد که نای من موسیقی را بدین گونه بسازد.

مایکل وینترباتم، فیلمساز انگلیسی، تنها فیلمسازی است که مایکل نای من پس از پایان همکاری خود با گرین اوی، همکاری دائمی با او داشته است. وینترباتم یکی از پرکارترین فیلمسازان انگلیسی است که کارهایش تنوع بسیاری از نظر ژانر دارد و موسیقی هایی که نای من برای آنها ساخته نیز طبیعتاً بسیار متنوع اند.

ادعا(Claim)، سرزمین عجایب و کد ۴۶ از جمله فیلم های وینترباتم است که نای من موسیقی آنها را ساخته است. ادعا، فیلم عاشقانه وسترنی است که وینتر باتم آن را بر اساس رمان شهردار کستربریج(The Mayor of Casterbridge) نوشته ی توماس هاردی ساخته است. این دومین اقتباس وینترباتم از رمان های توماس هاردی بود. او قبلا فیلم جاد (Jude) را بر اساس رمان هاردی ساخته بود.

با این حال ادعا شباهت چندانی به رمان هاردی ندارد. موسیقی ارکسترال نای من که در حجم وسیعی اجرا شده، تمی رمانتیک و عاشقانه دارد و دارای ویژگی های سبکی آثار اوست.

غول(The Ogre)، ساخته ی فولکر اشلندورف، کتاکا(Cattaca) ساخته ی آندرو نیکول و خاطرات آن فرانک از ساخته های دیگر مایکل نای من در سینماست.

نای من در سال های اخیر همکاری تنگاتنگ و نزدیکی را با تئاتر المیدا(Almeida) لندن آغاز کرده است و برای بسیاری از نمایش های روی صحنه موسیقی نوشته است. من یک باکره کامل بودم(I was a total Virgin)، نوشته ی حنیف قریشی از آخرین کارهای او برای صحنه بوده است.

وی هم اکنون سرگرم نوشتن کنسرتو پرکوشن (Percussion Concerto) برای کالین کاری (Colin Currie) و یک سلو کنسرتو(Cello Concerto) برای نینا کوتاواست


مایکل نای‌من